- با سلام و عرض خير مقدم . امروز : چهارشنبه 13 فروردين 1404 مي باشد . به وبسايت امیرالمومنین خوش آمديد. از باديد شما متشکريم....(مدير سايت )
- اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِيِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في کُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
- إِلَهِي عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَيْکَ الْمُشْتَکَى وَ عَلَيْکَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِي الْأَمْرِ الَّذِينَ فَرَضْتَ عَلَيْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجا عَاجِلا قَرِيبا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اکْفِيَانِي فَإِنَّکُمَا کَافِيَانِ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ يَا مَوْلانَا يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ أَدْرِکْنِي أَدْرِکْنِي أَدْرِکْنِي السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ
- جملات دلخواه را جايگزين نماييد
- جملات دلخواه را جايگزين نماييد
- جملات دلخواه را جايگزين نماييد
- جملات دلخواه را جايگزين نماييد
- جملات دلخواه را جايگزين نماييد
مطالب مربوط
بخش سوم از سلسله مقالات پیوند غدیر و مهدویت:
در لغت عرب مولا و عبد دو معناي مقابل و لازم و ملزوم يكديگرند و با استفاده از هم معنا مي شوند . مانند هنگامي كه بخواهيم رابطهي پدري و فرزندي را معنا كنيم – كه قاعدتاً براي تبيين معناي هر يك بايد از ديگري كمك گرفت - مولا كسي است كه خواستهاش برخواست و ميل غلام پيشي بگيرد و مقدم باشد . مولويت ، يعني « آقايي كردن» براي عبد و بندهاي كه دست به خدمت مولاي خويش است . بنابراين وقتي پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله از مردم بر ولايت و سرپرستي و مولويت ائمه عليهم السلام پيمان گرفتهاند ، در حقيقت آنها را ملزم داشتهاند كه عبد ائمه عليهم السلام باشند.
امام ، بالله مولاي ماست
بايد توجه داشت كه مفهوم عبد در مقابل خداوند و ائمه عليهم السلام با هم تفاوتي ماهوي دارد خداوند سرپرست ماست ، اما سرپرست مستقل .
ولي و صاحب اختيار ماست ، اما اين ولايت واين حق سلطه و استيلا را كسي به او نداده است . بلكه مستقيماً و ذاتاً اين موقعيت را داراست . اما خداوند متعال ميتوان اين مقام را به عدهاي از مخلوقات خود بدهد و براي آنها چنين جايگاهي در نظر بگيرد و ولايت و سروري و آقايي آنها را بر ساير مخلوقات مسلم بداند . اينگونه ائمه عليهم السلام به واسطهي قرارداد خدا و به دنبال خواست او ولي و مولاي ساير مخلوقات خواهند بود و به اصطلاح اين موقعيت را « بالله » دارا ميشوند .
در زيارت سيدالشهداء عليه السلام ميخوانيم :
السلام عليك يا بن أميرالمومنين عبدك و ابن عبدك و ابن امتك المقر بالرق ... قصد حرمك واستجار بمشهدك (1)
سلام بر تو اي پسر اميرمؤمنان ! غلام تو و پسر غلامت و كنيزت در حالي كه اقرار كننده به غلامي توست .. قصد حرمت را كرده است و مجاور محل شهادت تو شده .
رقيت ،ظهور ديگر عبوديت
در اين فراز شريف ، از عبوديت و بندگي با تعبير« رقّيّت» نام برده شده است .رقّيّت به مفهوم غلامي است و به كسي گفته مي شود كه مالكي دارد ، مالك سرور اوست و بر غلام ولايت دارد . به اين ترتيب مولي بر عبد خود و مالك بر مملوك خود سلطنت و ولايت ، حق امر و نهي و برتري و غلبه پيدا ميكند .
خدا كه مالك حقيقي همهي مخلوقات است ، اين حق را به ائمه عليهم السلام نيز اعطا كرده است و چون مالك ، حق ولايت و آقايي و فرمانبري بر مملوك خود دارد ، بنابراين ائمه عليهم السلام به واسطهي خدا ولي مومنين هستند .
خداوند متعال مالكيت و ولايت را به پيامبر ، اميرالمومنين و ساير ائمه صلوات الله عليهم عطا كرده و قلمروي آن را در تمامي امور قرار داده است . بنابراين مومنان در عين حال كه ائمه را نميپرستند و آنان را ولي مستقل نميدانند ، به اطاعت كامل و بدون قيد و شرط آنان اعتقاد دارند و آن را اعطا و فضل الهي در حق مواليان خود ميدانند .
مولاي ما كيست؟
امروز مولاي ما كيست و چه كسي صاحب و مالك ماست و كيست كه بر ما حق آقايي دارد و ما به پذيرش ولايتش ملزميم ؟
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در خطبهي غدير او را اينگونه معرفي مي كنند :
ألا إن خاتم الائمه منا القائم المهدي
بدانيد آخرين امامان از ما قيام كنندهي مهدي است .
ألا إنه قد بشر به من سلف من القرون بين يديه
اوست كه پيشينيان از قرنهاي گذشته به او بشارت دادهاند .
ألا إنه الباقي حجه و لاحجه بعده ولا حق إلا معه و لانور إلا عنده
اوست كه به عنوان حجت باقي ميماند و بعد از او حجتي نيست ، هيچ حقي نيست مگر همراه او ، و هيچ نوري نيست مگر نزد او .
ألا و إنه ولي الله في أرضه و حكمه في خلقه و امينه في سره و علانيته (2)
بدانيد كه اوست ولي خدا در زمين و حكم كنندهي او بين خلقش و امين او بر نهان و آشكارش .
او همان امام زمان دوست داشتني ماست كه امروز به يمن نفسهايش زندهايم و به بركت لطفش رزق و روزيمان ميدهند . او همان امام زماني است كه نعمتي به عظمت او و منتي به سنگيني او به احدي عطا نشده ، او همان « آب رحيم » ، همان پدر مهرورز است .همان صاحب اختياري كه از ما به خودمان مهربانتر است و صلاحمان را نيكوتر ميشناسد و بيش از خود ما دلشوره و نگراني ما را دارد . اينگونه ، سروري و مالكيت او و غلامي و رقيت ما رابطهاي تكلف آور و زحمت خيز و از سر اجبار و اكراه نيست . پدر اختيار دارد براي فرزندش تصميم بگيرد ، به او امر و نهي كند ، به او مسئوليتي بدهد و از او اطاعت طلب كند . اما در عين حال به كودكش عشق مي ورزد و حواسش تماماً به اوست . زحمت او را ميكشد، پاي فرزندش پير مي شود و عمر و هزينه و امكانات ميگذارد . پس من و تو بردهي ائمه نيستيم كه خادم و غلام هستيم و اين بندگي و عبوديت را با دل و جان خريدهايم و عاشقانه پذيرفتهايم.
مراتب اقرار به مولويت
اقرار به مولويت امام عليه السلام و عمل به لوازم آن ، داراي مراتب و پلههاي مختلفي است كه با ايمان شخص رابطه اي مستقيم دارد . يعني هر چه ايمان فرد كاملتر وافزونتر باشد ، اين مراتب والاتر خواهند بود . نخستين قدم اين است كه بنده براي مولايش حق امر ونهي قائل باشد .
يعني اطاعت او را واجب بداند و براي او موقعيت فرمانبرداري در نظر بگيرد و خود را در جايگاه فرمانبري قرار دهد . از آنجا كه امام عصر عليه السلام ولي الله است ، اين حق را از جانب خداوند دارد و اقرار به اين ولايت ، نخستين پلهي ايمان آدمي را تشكيل ميدهد .
مرتبهي دوم اين است كه عبد در هر امري به جهت حركت مولايش نظر كند و در هر راه كه ميرود به رد پاي مولايش بسنجد و قلب و زبان و روح و بيانش را به سمت و سوي سرورش سوق دهد .
اما مرتبهي بالاترين و مقام برتري را كسي دارد كه مالكيت صاحب الزمان عليه السلام را به تمامي درك كرده است . اينگونه فردي هر چه دارد از براي مولايش ميداند و تمام داراييش را در حقيقت ملك آقايش ميشمرد و از همهي آنها به نفع ولي نعمتش بهره مي گيرد .
اگر من و تو خشنودي حضرتش را بر ميل خود ترجيح دهيم و در فضاي فكرمان رضاي او را ملاك عمل كنيم و از امكاناتمان جز در راه مطلوب او استفاده ننماييم ،مقدمهي اين درجه را فراهم كردهايم و زمينهساز نيل به اين هدف گشتهايم .
پی نوشتها :
(1) بحارالانوار ، ج 101 ، ص 199.
(2) اسرار غدير ، ص 126 ، 127 و 160.
ديدگاههاي اين مطلب

